دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

 

دانلود کتاب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن کتاب:

 

مردم اکثرأ با مشکلات خود همانند کلافی سردرگم برخورد میکنند . ذهن این افراد انباشته از ناممکن هاست و فکر میکنند هیچ چیزی امکان پذیر نیست. به همین خاطر است که راه حل های جلوی رویشان را نادیده میگیرند.وقتی میتوانی در دوساعت ، ایده ای برای کسب درآمد خلق کنی،افراد زیادی بر حسب افکار منفی ذهن خود از این ایده ها میگذرند و برای کسب درآمد ایده های مشابه و معمولی که سالهاست در ذهن خود ثبت شده است  ارائه میدهند.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

اینک افراد هرگز به این فکر نمی افتند که افق های تازه ای را بروی دیدگاه های خود بگشایند و درباره مسائل از زاویه های دیگر و متفاوت تری نگاه کنند. از این خبر ندارند که اگر این چشم بندها را از چشمان خود بردارند ، دنیا را با امکانات و فرصتهای بیشتری روبروی خود خواهند دید.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

دانشجویان فعال و خلاق من ،  این موضوع را متوجه شدند و درک کردند که بی پولی و کمبود وقت هیچ دلیل قابل قبولی نیست و  آنها مشکل جلوی رویشان را میتوانند حل کنند.

تمام تمریناتی که شما در این فصل خواندید، تمریناتی هستند که من در تدریسم در دوره کارآفرینی و خلاقیت دانشجویانم در دانشگاه آکسفورد استفاده میکنم.هدف نهایی من از این دوره ها این است  همه متوجه بشوند که مسائل فرصت هایی را برای ابداع راه حلهای خلاقانه در دسترسمان قرار میدهد .دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

من در مرحله اول روی خلاقیت فردی کار میکنم و سپس برای خلاقیت گروهی قدم برمیدارم و در نهایت خلاقیت و نوآوری را در سازمانهای بزرگ مورد توجه خودم قرار میدهم.همچنین دانشجویانم را با مسائل کوچک روبرو میکنم و سپس با چالشهای بزرگتری آنها را آزمایش میکنم.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

در میان این کنشها و واکنشها ، نکته های ارزشمندی برای یادگیری قرار دارد. در پایان این تمرینات تمام دانشجویان بر این باور هستند، که هر مشکلی راه حل دارد. در پایان آنقدر خود را با اعتماد بنفس و خلاق میپندارند که میتوانند ناممکن ها را ممکن کنندو به اهدافشان برسند.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

شاید این را بدانید که دانش آموزان در مدارس،اول به صورت انفرادی مورد ارزیابی قرار میگیرند ونمراتشان روی منحنی برآورد میشود و هرکسی که برنده شد با فرد بازنده در ردیف متضاد قرار میگیرد.اما در ارزیابی سازمانها و شرکتها موضوع تفاوت دارد. از هر شرکت یک فرد انتخاب میشود و همه در مجموعه ای شروع به کار میکنند و هرفردی هدف واحد خودشش را دنبال میکند و موفقیت همه این افراد در آن مجموعه به مفهوم موفقیت تمام این شرکت ها میباشد.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

در کلاس درس ، وظیفه استاد ،دادن اطلاعات به دانش آموزان است. دانش آموزان وظیفه دارند نکته برداری کنند و به استاد گوش کنند. زیرا آنها میدانند که باید روزی در امتحان تمام اینها را در سوالات پاسخ دهند.به شاگردان یاد آوری میشود که کامل مطالب را گوش کنند وi بدون به مشکل انداختن استاد آن را یاد بگیرند.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

این روش بعد از فارغ التحصیلی نیز ادامه دارد؛ اما تفاوتش این است که دیگر افراد خودشان استاد خود هستند و باید بدانند چه چیزی را بررسی کنند ، اطلاعات را ازکجا باید جمع اوری کنند و چگونه آن را به خاطر داشته باشند. در واقع زندگی واقعی شما ، یک امتحان است که میتوانید پاسخ هایی برای پرسشهای آن  پیدا کنید.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

هزاران راه حل پیش رویتان است و هزاران منابع و امکانات نامحدود شغلی و خانوادگی را میتوانید برای حل و فصل مشکلاتتان استفاده کنید.کارلوس ویگنلر، استاد فرهیخته دانشگاه شیلی یکبار به من گفت: من به دانشجویان توصیه میکنم که همیشه با سخت گیرترین استادان کلاس بردارند.با این کار آنها در زندگی آینده شان یک مربی که مسیر درست را میداند، پرورش میدهند.

امروزه امتحانات به صورت چهارگزینه ای است و دانش آموز باید گزینه درست را علامت بزند. در حالی که  در بیرون از آموزشگاه اینگونه نیست و در بیشتر موارد درست برعکس آن است. بعضی اوقات برای یک پرسش ، پاسخهای زیادی وجود دارد و باید هرکدام را در شرایط خاصی انتخاب کرد. بعلاوه در محیط خارج از آموزشی ،شکست، امری لازم است.

چالش، جوهره زندگی و شکست، جزئی از فرایند یادگیری بشمار می آید. همانطور که برای پیشرفت کردن باید آزمون و خطاها را بپذیریم، زندگی نیز مملو از حرکتهای اشتباه و لغزش های اجتناب ناپذیر است. شما وقتی موفقیت را بدست می آورید که بتوانید از تجربیات بدست آورده نکات مفید را بیرون بکشید و با این آگاهی جدید، ایده ای جدید خلق کنید.

برای بیشتر مردم، دنیا با کلاس درس متفاوت است. زیرا در مشکلاتشان راه حلی درست پیدا نمیکنند. هزاران گزینه پیش رویشان است که آنها را گیج میکند. بیشتر اوقات از خانواده و دوست و خویشاوند برای پیدا کردن راه حل کمک میگیرند. اما این تنها وظیفه خود فرد است که همه عوامل را سبک سنگین کنند و تصمیمی بگیرند که از هر جهت بهترین راه حل باشد.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

زندگی پر از فرصتهایی است که میتوانید همه آنها را بسنجید و در راستای کامیابی و سربلندی خود از آن استفاده کنید. برای اینکه در برابر این چالش و مشکلات سرافراز بیرون بیایید ، لازم است از هر تجربه درسی بیاموزید ، مسیر را درست کنید و با اراده و استقامت به قابلیتهای درونتان اجازه دهید که ظهور کنند.

 

 

فصل دوم

چه دلیلی دارد که اکثر ما انسانها،موانع را یک فرصت نمیشماریم؟چرا این گروه هایی که به آنها اشاره کردیم، برای غلبه بر محدودیت های ذهنی شان نیاز به انجام تکالیف درسی داشتند؟هیچ محدودیتی برای انجام کاری و ایجاد خلاقیت برای رسیدن به اهدافمان وجود ندارد.

محدودیت، در واقع از باورهای غلط ما بوجود می آیند. از کودکی اینطور یاد گرفتیم که دائمأ از مشکلات شکوه و ناله کنیم و از رویارویی با آنها دوری کنیم. چند وقت پیش در جلسه ای که در آن باید برای تعدادی از مدیران اجرایی سخنرانی میکردم،یک ویدئویی کوتاه از تمرینات نوآوری هایم به نمایش گذاشتم.

چند ساعت بعد از آن یکی از همان مدیران پیش من آمد و با لحنی تأسف بار گفت:ای کاش به دوران دانشجویی ام برمیگشتم و با مسائل مقابله میکردم و قوه خلاقانه ام را بکار میگرفتم.

به او نگاه مهربانانه ای کردم و گفتم:دوست خوبم ما هنوزهم با مشکلاتی در زندگیمان روبرو میشویم که میتواند قوه تخیل ما را به چالش کشیده و تقویت کند.

او متوجه نبود که ما در تمام زندگیمان با این مفاهیم ارتباط داریم.او فکر میکرد، این ها فقط در طی دوران دانشجویی اتفاق می افتد. باید بدانیم این طرز تفکر اشتباه است و ما هرروز میتوانیم خود را به چالش بکشیم ، از چشم اندازهای متفاوت به اوضاع و شرایط نگاه کنیم و مسائل را از زاویه های مختلفی بررسی کنیم.

ما انسانها هرچقدر بیشتر با مشکلات روزمره خود دست و پنجه نرم کنیم،مهارت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و بهتر میتوانیم مشکلات را یک فرصت برای پیشرفت و خلاقیت به حساب بیاوریم.بهتر است بگوییم، نگرش درست بهترین راه برای تحقق اهداف و رویاهایمان است.

اگر درباره زندگی کارآفرینان تحقیق کنیم، متوجه میشویم که آنها هنگام برخورد با موانع به تمام فرضیه های از پیش تعیین شده شان، خط کشیده و مستقیم و بدون واسطه با آنها مقابله میکنند.

میتوانم جف هاوکینز، مخترع کامپیوتر کوچکی بنام پالم پایلت را مثال بزنم.او با این کار تحولی بزرگ در برنامه ریزی و سازماندهی زندگی مردم ایجاد کرد. جف به فکر درست کردن کامپیوتر شخصی که بتواند به راحتی در اختیار مردم قرار بگیرد، افتاد. اما او برای تحقق دادن به خلاقیتش و رسیدن به هدفش با مشکلات بزرگ و کوچک بی پایانی روبرو شد.

او بعدها در مقاله هایش اظهار داشت، که برای رسیدن به هدف و رویاها و پیوستن به جمع مبتکران باید با سماجت واستقامت پیش رفت و با پیدا کردن راه های خلاقانه مشکلات را از پای درآورد.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

جف از همان اول برای انجام کارش با مشکل روبروشد. وقتی شرکت پالم، نخستین محصولش زومر را به بازار عرضه کرد با شکستی بزرگ روبرو شد. اما جف و همکارانش به جای عقب نشینی کردن با افرادی که محصول آنها و همچنین محصول رقیبشان یعنی اپل نیوتن را خریداری کرده بودن، تماس گرفتند و از آنها درباره انتظاراتی که از این محصول داشتند پرسیدند.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

خریداران به آنها گفتند که توقع داشتند این دستگاه علاوه بر سازماندهی برنامه های پیچیده، برنامه هایی را که در سالنامه های مختلف نوشته اند را نیز در یک سالنامه متمرکز کند.این باعث شد که جف تصمیم بگیرد محصولش را به جای رقابت با محصولات کامپیوتری رایج در بازار با سالنامه های کاغذی رقابت دهد.

این بازخورد اولیه او اگر چه کاملا متفاوت با فرضیه های اولیه او بود اما ،اطلاعات مفیدی برای ایجاد طرح جدید پالم پایلت در اختیار او گذاشت.جف و دوستانش در ادامه مسیرشان با مشکلات دیگری روبرو شدند. آنها باید تعیین میکردند که کاربران چگونه اطلاعات شان را در این دستگاه کوچک و جدید وارد کنند.

در مرحله اول جف خودکاری را برای انجام این کار انتخاب کرد، او فکر میکرد خودکاری مخصوص میتواند اطلاعات را به ورودی بدهد و با تغییر صفحه کلیدی کوچک میتوان فرایند نوشتن را طبیعی کرد.اما آن موقع هنوز برنامه های تشخیص دست خط هنوز به اندازه کافی به روز نشده بود.

به همین منظور جف و یارانش یک زبان نوشتاری جدید بنام گرافیتی را که تشخیص آن برای کامپیوتر راحت بود ، ابداع کردند. اما بازهم با مشکلی دیگر مواجه شدند. کارمندان شرکت میلی به استفاده از این دست خط از خود نشان ندادند. جف به گمان اینکه بالاخره کارمندان روش استفاده از آن را یاد میگیرند و متوجه صرفه جویی در زمان میشوند،از انجام اینکار پشیمان نبود.

گرافیتی یک ابتکار اولیه بود. زیرا تمام قوانین حاکم بر دنیای کامپیوتر را به چالش کشید و کمک بزرگی به تمام جامعه کرد.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

جف هاوکینز نمونه فردی است که برای رفع موانع بر سرراهش، به آنها با زاویه ای متفاوت نگاه کرد. آخرین ابتکار او شرکتی بنام نومنتا بود که برمبنای نظریه هایش درباره چگونگی کارکرد مغز انسان ساخته شد. جف سالهای زیادی را بر روی عصب شناسی تحقیق و مطالعه کرد تا به چگونگی کارکرد مغز انسان پی برد. نتیجه مطالعات او این بود که به دیگران نشان دهد نئوکورتکس یعنی جدیدترین بخش مغز انسان چگونه کار میکند.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

او در کتابش ، بنام "درباره هوش" چگونگی پردازش اطلاعات توسط نئوکورتکس را به خوبی توضیح داده است.او بعد از دستیابی به ایده های جدیدی ، تصمیم به اختراع کامپیوتر هوشمند که بتواند اطلاعات را مانند مغز انسان پردازش کند، گرفت.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

تعداد بسیار کمی از مبتکران توانسته اند مانند جف با چنین شور و هیجانی نظریه های فوق العاده ای برای ابداع چیزهای خارق العاده ، ایجاد کنند.به ادعای جف ، هر مشکلی حل شدنی است، اگر به آن با زوایای مختلفی نگاه کنیم.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

حالا باید از خودمان بپرسیم، که چرا ما هرروز از فرصتهایی که بدست می آوریم استفاده نمیکنیم و از کنارشان بی تفاوت میگذریم؟پروژه ای که در دومین مسابقات نوآوری به اجرا گذاشتم، پاسخی برای این سوال است.

در این مسابقه از شرکت کنندگان خواستم، از نوارهای لاستیکی ایده ای خلاقانه ایجاد کنند.یکی از گروه ها ایده ای بنام " دستبندهای یادآور" را ابداع کرده بود. آنها دستبندهایی را با آن نوارها درست کرده بودند که با بستن آن به دست فرد ، به او گوشزد میکرد که کارهای عقب افتاده اش را انجام دهد.

بخاطر اینکه این ایده ای هوشمندانه بود، بسیار شهرت یافت و بعد از مدتی مدلهای گوناگون آن به بازارعرضه شد. برای استفاده از این دستبندهای یادآور باید چند نکته را رعایت کرد:

1.در موقع بستن دستبند به دستتان ، باید به خودتان قول دهید که حتمأ به آن عمل کنید.

2.بعد از انجام کار عقب افتاده تان آن را از دستتان دربیاورید.

3.نتیجه کار خود را در وبسایت (Do Bands) ثبت کنید . برروی این دستبندها شماره ای درج شده تا با فشردن آن متوجه بشوید چه کارهای دیگری میتوانید با آن دستبند انجام دهید.

4.بعد از انجام کارتان دستبند را به فردی دیگر بدهید.

این دستبندها به افراد انگیزه میدهد، که کارهایشان را به بعد موکول نکنند و به موقع انجام دهند.جالب اینجاست که این دستبند فقط یک نوار پلاستیکی است و راحت و بی آزار است. این نوار پلاستیکی مردم را برای برطرف کردن کاستی هایشان مشتاق میکند.

این طرح فقط چند روز طول کشید . اما در همین مدت کوتاه ، می وصف ناپذیر به پا کرد. مثلا بعضی از افراد بخاطر کار، تماس با والدینشان را فراموش میکردند و این مشکل آنها برطرف شد.بعضی دیگر فراموش میکردند کارتهای تقدیر و تشکر به دوستانشان بفرستند، که با بستن این دستبند این کار را به موقع انجام دادند. فردی که برای انجام برنامه ورزشی اش امروز و فردا میکرد، پاشنه کفشش را کشید و به سمت ورزش قدم برداشت.

یکی از شرکتها بالاخره توانست وعده اردوی کارمندانش را عملی کند.فردی بعد از سالها به دیدن دوستان قدیمی اش رفت. بعضی دیگر هم برای کمک به خیریه و بهزیستی ها اقدام کردند.

نکته قابل توجه این است که یک نوار لاستیکی ، بزرگترین انگیزه ها را در بین مردم برانگیخت. این نشان میدهد، بین برنامه ریختن و انجام کاری تنها به اندازه یک تار مو فاصله است.درصورتیکه که تفاوت در نتایج حاصله بسیار چشمگیر و تعیین کننده است.

من تمرینات دیگری را نیز که شبیه به همان تمرینات قبلی با شکل و شمایل دیگری است، متحمل میکنم؛ زیرا قصد دارم با این تمرینات آنها با زاویه های مختلفی به مسائل زندگی نگاه کنند.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

به همین منظور یکبار از آنها خواستم به یکی از مشکلاتشان در زندگی خود فکر کنند و سپس، یک شیء را در اطراف خود انتخاب کنندو ببینند که چگونه آن شیء میتواند مشکل آنها را برطرف کند.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

البته من خودم برای آنها هیچ شیئی را انتخاب نمیکنم و درباره مشکلشان از آنها نمیپرسم.با این حال آنها خیلی وقتها با همان اشیا راهی برای حل مشکلشان پیدا میکنند.

مثالی که میخواهم برای این مورد بزنم،خانم جوانی است که تصمیم به تعویض آپارتمانش گرفته بود ولی مشکل او این بود که توانایی جابجایی مبلمان سنگین خانه اش را نداشت و بهمین دلیل تصمیم داشت آن را در آپارتمان قدیمی اش رها کند. وقتی او برای حل این مشکلش دنبال یک شیء در آنجا میگشت، ناگهان چشمش به یک جعبه نوشابه افتاد که از چند هفته پیش در آنجا بود.

چند لحظه فکر کرد و سپس به سراغ کامپیوترش رفت و در آگهی این متن را نوشت که هرکسی در حمل مبلمانش به آپارتمان جدیدش به او کمک کند، یک جعبه نوشابه پاداش خواهد گرفت.  

این جعبه نوشابه که در گوشه ای از آپارتمان در حال خاک خوردن بود، ارزش زیادی پیدا کرد. این ایده خلاقانه چطور بوجود آمد؟تنها به این دلیل که آن خانم به مشکل خود با چشم اندازی متفاوت نگاه کرد. مشکلات زیادی را میتوان به این راحتی حل و فصل کرد.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

ما در برنامه ریزی برای مسابقات نوآوری  به ارزش اجتماعی آن توجه زیادی میکنیم. زیرا که دانشجویان در هنگام رقابت فرصتی را برای حل مشکلات خود پیدا میکنند. مسائلی نظیر صرفه جویی در برق،تشویق مردم برای داشتن تغذیه سالم و گردآوری کمکهای مردمی برای کودکان بیمار و ناتوان.

اولین قدم برای حل مشکلات این است، که به دقت آن را بررسی کنیم و از کم و کیف آن به طور کامل آگاه بشویم. برای مثال وقتی محصولی بنام نیازیابی توانسته است کمک شایانی به مردم بکند،یک ایده با مهارت و خارق العاده است.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

محصول نیازیابی یک بخش عمده مواد درسی برای دانشجویان دانشگاه آکسفورد است. همه ساله فارغ التحصیلان رشته های مهندسی، پزشکی و بازرگانی گرد هم می آیند تا نیازهای مهم پزشکی را بررسی و محصولاتی را برای برآورده کردن آن نیازها طراحی کنند.

پل یاک،متخصص قلب و یکی از مبتکران و مدیران این مجموعه میگوید:نیازی که خوب شناسایی شود بمنزله DNA یک نوآوری است.

به بیانی دیگر به محض اینکه ریشه مشکل را پیدا کنیم، راه حل آن نیز به طور خودکار پیدا شده و متوجه آن میشویم.

اعضای مجموعه طراحی زیستی ، به مدت سه ماه بر عملکرد پزشکان نظارت میکنن ، تا مشکلات آنها را شناسایی کنند. سپس با بقیه افراد از جمله، پزشکان، پرستاران، بیماران و رئیس بیمارستان به گفتگو میپردازند تا بفهمند، کجای کار ایراد دارد و چه عواملی نیاز به تغییر دارند.سرانجام از فهرست مشکلاتشان ، بدترین آن را انتخاب کرده و بعد از آنکه برای رفع مشکل راه حلی را پیدا کردند ، برنامه هایی میچینند و نمونه های اولیه را تولید میکنند.پس از بررسی دقیق محصول آن را برای سرمایه گذاران اصلی پروژه نمایش میدهند تا مطمئن شوند ، ضمن رفع مشکلات نیازمندان،دربازار نیز با موفقیت عرضه شود.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

واقعیت این است که فردی که مشکلی در زندگی اش است، آنقدر با آن خو گرفته که فکر میکند آن مشکل هیچ وقت حل شدنی نیست و راه حلی برای آن وجود ندارد. پل یاک در این باره ماجرایی را برای من تعریف کرده است: یکی از روشهای رایج در جراحی قلب آنژیوپلاستی یا بالون است. در این روش بالونی را در شریان بیمار وارد میکنند و آنقدر آن را جلو میبرند تا رگ مسدود شده ، باز شود. با اینکه این یک روش بسیار کم خطری است، اما این تکنیک پس از معرفی شدن به جامعه پزشکی با مخالفت پزشکان و حتی جراحان معروف روبرو شد.دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم

تا اینکه یکی از مبتکران این تکنیک، بنام جان سیمون ، دانشگاه را ترک و تحقیقاتش را در بیمارستانی خصوصی دنبال کرد. به مرور زمان و با پیشرفت علم و تکنولوژی مزایای درمان با بالون برای همه اثبات شد و حالا سالهاست که از این روش در بیمارستانهای تخصصی قلب استفاده میشود.


مشخصات

آخرین جستجو ها